تک موویز

در دهه 1930 و اشغال شانگهای بدست ژاپن، شین جانگ(کیم هیونگ جونگ) پدرشو در تیراندازی یه سرباز ژاپنی از دست میده و به جای برقراری عدالت به او اتهام مرگ پدرشو میزنن. او تنها راه برقراری عدالت را در اخراج تمام ژاپنی ها از شانگهای میبیند بدین ترتیب او تبدیل به بزرگترین مبارز قاره میشود…

سو این ئه (هوانگ جونگ اوم) شاهد مرگ مادرش بوده از اون موقع به بعد سعی میکنه محکم رو پای خودشوایسه در عین اینکه امید داره روزی بتونه انتقام خون مادرشو بگیره از بچگی هم زندگیش با زندگی ۲ برادر از یه خانواده فقیر گره خورده. هان کوانگ هون (ریو یونگ یونگ) و هان کوانگ چول (جونگ کیونگ هو)…

درمورد وکیلیه که بعد از مدتها برای امرار معاش پرونده ای رو قبول می‌کنه و بااینکه ظاهر ساده و آرومی داره در پس ذهنش تمایل شدیدی به تهبکاری موج میزنه واین جنبه وقتی با مشتری جدیدش که در ظاهر بازیکن سابق بیسبال و دراصل نفر دوم یه سازمان جنایی مخوفه بروز می‌کنه باید دید عاقبت این همکاری به کجا ختم میشه

سریال درباره ی افسر پلیسیه که به یه گروه خلافکار در زمینه ی قاچاق مواد مخدر نفوذ میکنه تا مدارکی برای دستگیر کردنشون پیدا کنه . یون سو مین (Nam Gyu Ri) که تصمیم گرفته قاتل دوستش رو پیدا کنه عاشق رئیس گروه قاچاقچی ها جانگ شی هیون (Jung Kyung Ho) میشه که در قتل دوستش نقش داشته…

سریال حول زندگی ملکه کی(ها جی وون) اهل گوریو می‌گذرد و وقایع تاریخی و زندگی وی را از کودکی و سختی‌هایش به تصویر می‌کشد. او بعدا برای گرفتن انتقام وارد قصر سلسله یوآن میگردد…

در سال 1997 یک روح مرموز به عنوان ناجی بشریت عمل میکند و پس از آن ناپدید می شود. بعد از گذشت 24 سال همان روح دوباره ظاهر می شود تا به یک قاتل فراری کمک کند. کیم سه ها (سو کانگ جون) ، جونگ سه بیوک (کیم آه جونگ) و سونگ او جین (کیم مویول) به دنبال این روح هستند…

یون جی وو (Han So Hee) برای گرفتن انتقام از مرگ پدرش، عضو یک گروه خلاف کار می شود. او پس از کسب اعتماد رئیس گروه، مخفیانه وارد نیروی پلیس می شود…

سریال کره ای کتاب خانوادگی گو یک درام حماسی که مشکل بزرگ چوی کانگ-چی رو روایت میکنه. او به صورت موجودی متولد شد که نیمی انسان و نیمی از موجود افسانه ای است و تمایل دارد که یک انسان کامل باشد.

شاه موریانگ یکی از پادشاهان باکجه بود که به یک روند تجدد و احیا در سلطنت خود رسیدگی می‌کرد درحالیکه در حال تبدیل امپراطوری خود به یک قدرت دریایی نیز بود، او یک دختر ناشناخته و مخفی داشت به نام «سو بیک-هیانگ» که بخاطر خواهر ناتنی‌اش «سئول هی» نتوانست به مقام شاهزادگی برسد. اما او در برابر پدرش عمیقاً درستکار و یک وطن‌پرست بود. بعدها وی رهبر «بیمون» شد، یک گروه مخفی جاسوسی که در جنگ به کشورش کمک می‌کرد، سو بیک-هیانگ توانست در تاریخ باکجه برای همیشه در یادها بماند…

درمورد کیم جی یونگه که در کودکی مادرش رو به خاطر ضرب و شتم از دست میده و مجرم هم فقط سه سال و نیم محکومیت میگیره و خیلی زود آزاد میشه وقتی جی یونگ که حالا بزرگ شده میبینه قاتل مادرش هیچ تغییری نکرده تصمیم میگیره به خدمتش برسه از اون موقع به بعد تصمیم میگیره دو زندگی داشته باشه در روزهای کاری دانشجوی ممتاز دانشکده پلیسه و آخر هفته ها کشی که مجرمای با محکومیت سبک رو مجازات میکنه جی یونگ که حالا خودش رو پارتیزان معرفی می‌کنه از طرفدارش کمک میخواد و درهمین حال بازرس پلیسی هم هست که تحت تعقیب قرارش داده