تک موویز

داستان درمورد نگرانی های واقع بینانه نوجووناست که که تو زندگی روزمره اشون تجربه اش میکنن تابوهایی رو به تصویر می‌کشه که هر نوجوونی تو سالهای آخر نوجوونی و قبل از ورود به بزرگسالی مثل تجربه عشقی خطرناک با جنس مخالفش که در عین خطراتی که داره دور از چشم بزرگتر ها ازش لذت میبرن

وقتی آبروی خانواده در خطر میفته گو گان با یک تصمیم سخت مواجه میشه گان، پسر یک بازیکن حرفه‌ای پوکره اون میدونه که این حرفه چقدر می‌تواند آسیب‌رسان باشه اما پیوستن به لیگ پوکر کره ممکن است تنها راه نجات خانواده‌اش باشد و ...

داستان درمورد هفت پسره که تو دوره تحصیل و بلوغن و هرکدوم با مشکلات خانوادگی ،خشونت ، از دست دادن ها ، فقر ، رهاشدن و غیره دست و پنجه نرم میکنن

داستان یه دانش آموز شر سال دومی که رییس هیئت مدیره یه دبیرستان معتبر که از پدرش به جا مونده میشه

دبیرستان “جوشین” معتبرترین مدرسه در کره جنوبی است. معمولا فقط دانش آموزانی که در بدو تولد برای تحصیل در دبیرستان جوشین انتخاب شده اند، مجاز به تحصیل در آنجا هستند…

کیم دوک پال یک گانگستر 47 ساله و مرد شماره 2 گروه خود است. او به خاطر پدر و مادر فقیرش درس نخوانده، اما آرزوی تحصیل در دانشگاه دارد. یک روز، کیم دوک پال، مرد جوانی به نام سونگ یی هون را می بیند که قصد دارد خود را بکشد. در آن زمان، روح کیم دوک پال، وارد بدن دانش آموز 19 ساله دبیرستانی می شود؛ کسی که قربانی قلدری و خشونت بوده و همین باعث شده بخواهد جان خود را بگیرد…

در ادامه فصل قبل هر هفت عضو گروه بی تی اس باهم و به دور از زندگی روزمره تو جنگل تفریح میکنن اما اینبار همه به پیونگ چانگ گون ، گانگ وون دو در کره جنوبی سر زدن

برنامه ای سرگرمی با محوریت زندگی در جنگل و انس با طبیعت و دوری از زندگی روزمره و کسالت بار همیشگی و بدست آوردن ارامشه هر کدوم از اعضا سرگرمی و کار مخصوص به خودش رو داره اما همه هفت نفر یه جا و کنار هم وقت میگذرونن

لی هونگ جو به عنوان مدیر تولید در بخش انیمیشن کار می کند. به دلیل تجربه ناخوشایندی که در گذشته از عشق تجربه کرد، او می ترسد دوباره عاشق شود. یک روز، او به طور تصادفی عشق اولش کانگ هو یونگ را برای اولین بار پس از 10 سال ملاقات می کند…

درمورد دختر دانشجوییه که جدیدا تو یه گرفتاری عاشقانه افتاده از طرفی نسبت به دانشجوی ورودی جدید که تو مراسم ورودی های جدید باهاش آشنا شده ،حس جاذبه پیدا کرده و از طرف دیگه دوستش که بعد از یه سال و از دست دادن حافظه اش دوباره به دانشگاه برگشته بهش ابراز علاقه می‌کنه به نظرتون این مثلث عشقی قراره چه نتیجه ای داشته باشه