تک موویز

اوک چان مین یک دانش آموز دبیرستانی است که قبلا عضو تیم تیراندازی مدرسه بوده؛ بعد از اینکه برادر دوقلویش می میرد، تصمیم به گرفتن انتقام از دیگران میگیرد…

کیم سا را پس از خیانت شوهرش، شروع به کار به عنوان مشکل یاب طلاق می کند. او اکنون لیدر تیم در دفتر حل و فصل طلاق است. او همسران بد را تنبیه و به کسانی که در شرایط طلاق ناعادلانه قرار می گیرند کمک می کند…

این سریال داستان یک پسر دامپزشک در دوران چوسان را شنان میدهد که با پشتکار فراوان و فراز و نشیب های زیاد به مقام پزشک دربار میرسد…

لی این در زمان ولیعهدی با کانگ هی سو آشنا و کاملا مجذوب او می شود. پس از مدتی لی این پادشاه و کانگ هی سو نیز یک جاسوس می شود؛ او برای گرفتن انتقام به پادشاه نزدیک می شود…

هیون سونگ و سونگ اوک که رابطه آنها نسبت به هفت سال گذشته سرد شده، یک شب روبرو آسانسور یک متل با هم روبرو می شوند؛ هر دو با شخص دیگری همراه هستند

گو جائه هی(سولی) بطور اتفاقی کانگ تائه جون(چوی مین هو) رو در تلویزیون و مسابقات پرش ارتفاع میبینه…

این درام داستان چهار نفر را در چهل سالگیشان در ارتباط با عشق ، شکست و موفقیت بیان می کند. این داستان شامل رابطه ی عاشقانه ای بین “کیم دو جین”(Jang Dong Gun) معماری با زبانی تند و نیش دار و معلم جدی دبیرستان ” سئو یی سو”(Kim Ha Neul) کسی که داوری مسابقات بیس بال آماتور را بر عهده دارد ، می شود.

این درام مربوط به کره ی جنوبی مدرن می باشد که به صورت مشروطه یعنی حاکمیت شاه و داشتن قانون اساسی اداره می شود. لی جه ها (لی سونگ گی) ولیعهدی خوش تیپ و مادی گراست که کاری به امور سیاسی ندارد و به اجبار درگیر رقابتهای woc (رقابتهای دوستانه ارتش های دنیا) میشود. رقابتهایی که دو کشور کره به دلیل عدم یکپارچه بودن اجازه شرکت در آن را نداشته اند. بنابراین تصمیم میگیرند که بدور از تنشهای بینابین و دخالت سایر کشورها تیمی مشترک را به این رقابتها اعزام نمایند. لی جه ها در حین تمرینات تیم عاشق کیم هانگ آه (ها جی ون) مامور ویژه نیروهای کره شمالی میشود …

کانگ مارو (Song Joong ki) بعد از این که هان جائه هی(Park Shi yeon) که عاشقش است، اشتباها یک نفر را می کشد گناهش را به عهده می گیرد و همین امر باعث اخراج او از دانشکده پزشکی و همچنین زندانی شدن وی می شود. اما بعد از رفتن به زندان جائه هی خیانت می کند و با مردی پولدار وصلت می کند…

چو یو هوا به مدت 15 سال بیوه بوده است. در طول روز، او آرام در خانه زندگی می کند و هرگز بیرون نمی رود. اما شب ها، مخفیانه از روی دیوارها می پرد و از مردم مراقبت می کند