تک موویز

کانگ مارو (Song Joong ki) بعد از این که هان جائه هی(Park Shi yeon) که عاشقش است، اشتباها یک نفر را می کشد گناهش را به عهده می گیرد و همین امر باعث اخراج او از دانشکده پزشکی و همچنین زندانی شدن وی می شود. اما بعد از رفتن به زندان جائه هی خیانت می کند و با مردی پولدار وصلت می کند…

چو یو هوا به مدت 15 سال بیوه بوده است. در طول روز، او آرام در خانه زندگی می کند و هرگز بیرون نمی رود. اما شب ها، مخفیانه از روی دیوارها می پرد و از مردم مراقبت می کند

درامی خانوادگی که داستانی درباره عشق ، نفرت ، آشتی و ارتباط میان یک پدر و دختر است. ” سیو یونگ ” زنی سخت کوش است که تمام تلاش خود را برای فرار از فقر و بدست آوردن موفقیت و حضور در جامعه انجام می دهد. در جاده رسیدن به آرزوهایش ، ازخانواده خود و پدرش که فقیر هستند علی رغم میل خود دوری می کند …

دادستان مین ته یون قربانی یک خون آشام می شود و خودش نیز تبدیل به خون آشام می شود. اما او تسلیم میل خود به نوشیدن خون از انسانهای زنده نمی شود و تصمیم می گیرد با نوشیدن خون مردگان به زندگی خود به عنوان یک دادستان عدالت طلب ادامه دهد . ته یون همچنین از تواناییهای جدید خود برای کشاندن افراد قدرتمندی که معمولاً ورای قانون به کارهای خلاف خود مشغولند استفاده می کند …

داستان یک روز قبل از شروع جنگ کره با به قتل رسیدن یه مرد شروع میشه که عواقبی رو برای سه خانواده در پی داره پیچ و تاب هایی از عشق و نفرت و حسادت و تنهایی و تردید که در بحبوحه جنگ چهار جوان رو درگیر خودش میکنه

درمورد وارث یه گروه تجاری بزرگه که اخلاق سردی داره و خیلی مغروره و به همه بی اعتماده و اعتقادی هم به عشق نداره و روزی با یه اهریمن برخورد می‌کنه که براثر اتفاقی کل قدرت اهریمن به جسمش منتقل میشه و اهریمن مجبوره به خاطر از بین نرفتنش با ازدواجی قراردادی از این انسان مراقبت و محافظت کنه باید دید این رابطه چطور پیش می‌ره و به کجا میرسه

مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…

داستان عاشقانه زن و مردی که برای اجرای عدالت برای خوناده های ازدست رفته اشون ،دست به انتقام میزنن

درمورد زنی باهوش و زیباست که امپراتور رو اغوا می‌کنه و همسر سلطنتیش میشه و با هنرایی که داره کم کم حرمسرا و دربار رو در اختیار میگیره و برای خودش حکومت می‌کنه تا اینکه شاهزاده دوم بعد از هفت سال از میدون جنگ برمیگرده و اینجاست که این بانو احساس خطر می‌کنه و با سیاست امپراتور رو به شاهزاده دوم مظنون می‌کنه و در آخر ولیعهد مسموم میشه و میمیره بعد از این اتفاق ولیعهدبه نقش مادرخونده اش دراین اتفاق پی می‌بره و با کمک وزرا در صدد انتقام برمیاد اما این بانوی سلطنتی رو نمیشه به این راحتیا شکست داد

جونگ جی آن که پدر و مادرش را به طرز غم انگیزی از دست داده، توسط جونگ جین مان، عمویش که یک مرکز خرید مرموز را اداره می کند، بزرگ می شود. بعد از شنیدن خبر مرگ عمویش، از واقعیت پشت ماجرای فروشگاه آگاه می شود