تک موویز

داستانی عاشقانه درمورد زنی که علیرغم دور انداخته شدن مداوم و مکرر باز هم باز هم عاشق میشه

داستانی از زندگی جوانان که در دهه بیست زندگیشون هستن و چه لحاظ عاطفی چه از لحاظ اجتماعی و شغل هنوز نابالغ محسوب میشن این گذار از نوجوانی به بزرگسالی سرشار از هرج و مرج های عاشقانه و دلدادگی های ناگهانیه

درمورد هیون سو و سوهوئه که هر دو عاشق موسیقین و به عنوان خواننده و نوازنده تو گروه موسیقی دبیرستان باهم آشنا شدن ،رابطه ای بینشون شکل گرفت و شش سال تمام باهم بودن تااینکه بعد از فارغ‌التحصیلی وفشا های زندگی مجبور شدن از هم جدا بشن تا اینکه چهار سال بعد دوباره هم رو میبینن به نظرتون عشقشون باز هم می‌تونه این دو رو کنار هم قرار بده

این درام درباره ی خانواده ای هست که مغازه رشته فروشی و نزدیک به سه نسل هست که میگردونن! مین چائه وو ( Eugene ) نوه ی ارشد این خانواده رشته فروشیه که طلاق گرفته و اومده تا راه ه خانوادشو ادامه بده و مغازه رشته فروشی و بگردونه اون اسمه مغازه رو عوض میکنه و میخواد که گسترده کنه تجارته خانوادگیشونو!

لی تائه بک (Jin Goo) جوانی ست که فقط مدرک دیپلم دبیرستان دارد، اما در طراحی استعداد دارد. از روستا به سئول می آید و برای رستوران در خیابان تبلیغ می کند و …

لی سون شین (آیو) شخصیه جسور و شجاع از یک جزیره ای دور افتاده که پس از مرگ ناگهانیه پدرش به سمت سئول حرکت میکنه اگرچه موقعیت زندگیه اون خوب و بزرگ نیست ولی اون همیشه تلاش میکنه تا بهترین باشه او با استفاده از استعداد خوانندگیش قطاری از قلب طرفداراش رو بدست میاره. این ستاره مشتاق که تمام مسیرهایش را با مدیر عامل شرکت سرگرمیه یک سازمان موفق به نام شین جون هی (جو یونگ سوک)طی میکند چه خواهد کرد وقتی متوجه میشود اورا دوست دارد؟

دکتر چویی وون (Lee Dong wook) که پزشک خانواده سلطنتی است درگیر نقشه مسموم کردن شاه اینجونگ میشه و حالا یه فراریه . اون سعی می کنه به تنهایی دخترش را بزرگ کرده و تلاش میکنه بیماری لا علاجش را درمان کنه . هونگ دا این (Song Ji hyo) پرستار قصر و عاشق چویی وون است…

خانواده ی وانگ با مشکلات زیادی روبروست. یکی از اون مشکلات دختر بزرگشونه. وانگ سوباک با یه مرد از یه خونواده ی پولدار ازدواج می کنه. بعد از اینکه شوهرش ور شکست می شه دوباره بر می گرده پیش خونوادش. دختر دوم خونواده هم، یعنی هوباک، با وضعیت بد مالی شوهرش دست و پنجه نرم می کنه و دختر سوم هم می خواد از شغل معلمی دست بکشه تا به رویای خودش یعنی نویسندگی برسه …

چوی یی جه پس از آنکه تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، با شخصیت “مرگ” روبرو می شود. او مجازات می شود تا 12 بار دیگر مرگ را از طریق بدن های مختلف تجربه کند. چوی یی جه برای اجتناب از رفتن به جهنم باید راهی برای زنده ماندن در یکی از این شخصیت ها پیدا کند…

در بهار سال 1945، جانگ ته سانگ و یون چه اوک به کمک توانایی هایشان، با موجوداتی که از طمع انسان ها به وجود آمده اند، مبارزه می کنند…