تک موویز

سو سه هیون، آسیب‌شناس نابغه، هنگام کالبدشکافی جسدی متوجه می‌شود پدرش همان قاتل زنجیره‌ای تحت تعقیب است. او همراه با رئیس تیم جنایات خشن تلاش می‌کند تا او را پیدا کند.

برنامه سرگرمی که بازیکنان با کلی بازی منطقی و استراتژیک باهم رقابت میکنن

وو سول گی از یتیم‌خانه به سئول می‌آید و در دبیرستان چه‌ هوا، مدرسه‌ای برای دانش‌آموزان نخبه، ثبت‌نام می‌کند. او با دیگر دانش‌آموزان ارتباط خوبی ندارد تا اینکه یو جه ای، دانش‌آموز قدرتمند و جذاب، به او نزدیک می‌شود و به دوستان هم تبدیل می‌شوند. اما این رابطه به‌ زودی به یک رابطه خطرناک تبدیل می‌شود که میان دوستی و وسواس در نوسان است.

سریال درمورد برنامه اجتماعی بسیار محبوب به دو است که کسی بدون دعوتنامه رسمی اجازه ورود بهش رو نداره و موانعی بین دانش آموزایی که به دعوتنامه دسترسی دارن و اونایی که ندارن ایجاد کرده

در فصل دو رقابت ها شدید تره و شاهد ماموریت هایی هستیم که بیشتر مطابق میل بیننده هاست و قراره نشون بده توانایی مغز آدمیزاد تا چه حده

فصل سوم برنامه رقابتی بازی خونین رقابتی برپایه ذهنه که برای فصل سوم به آنتن برگشته تا رقابت نفس‌گیر هجده بازیکن برای رسیدن به جایگاه اول رو به خونه ببیندگان بیاره

جانگ ته سو یک تحلیلگر افسانه ای در کره است. او یکی از اولین ها در حوزه کاری خود بود و راه را برای تحلیلگران رفتار مجرمانه در کشور هموار کرد. او احترام و اعتماد مطلق را در سازمان پلیس به دست آورده است. او یک پدر تنها است و دخترش را بزرگ می کند. جانگ ته سو روی یک پرونده قتل کار می کند و متوجه می شود که دخترش در این پرونده نقش دارد. این کشف همه چیز را در باورهای حرفه ای او و رابطه اش با دخترش متزلزل می کند. جانگ ته سو برای محافظت از دخترش تلاش می کند تا حقیقت را فاش کند

جو اون هو 14 سال به عنوان یک گوینده ناشناس فعال بوده و تلاش می کند تا بین مردم مطرح شود. او به دلیل گذشته دردناکی که داشته دچار اختلال شخصیتی شد و شخصیت دیگرش، جو هه ری به عنوان نگهبان پارکینگ کار می کند…

داستان حول محور دو کارآگاه می گذرد که به اتفاقات مرموزی که در یک دهکده رخ می دهد می پردازند. وقتی گو جونگ وو 19 ساله بود، در آستانه ورود به یک دانشکده پزشکی معتبر بود؛ اما به خاطر قتل دو همکلاسی دستگیر شد. کو جونگ وو نمی توانست به خاطر بیاورد که آیا او این قتل ها را انجام داده یا نه و جسدی هرگز پیدا نشد. پس از گذراندن 10 سال زندان، کو جونگ وو به زادگاهش باز می گردد. او تصمیم می گیرد برای همیشه آنجا را ترک و زندگی جدیدی را آغاز کند، اما یک سری اتفاقات عجیب رخ می دهد…

در یک تابستان آرام، زنی مرموز برای تعطیلات به یک اقامتگاه اجاره ای که جون یونگ ها آن را اداره می کند، می رود. او باعث ایجاد اتفاقاتی می شود که زندگی مالک و اطرافیانش را مختل می کند…