تک موویز

بک سی (Han Seung Yeon) یه زندگی عادی داره. اون طرفدار دو آتیشه‌ی یه ستاره‌ی محبوبه . یه روز بک سی متوجه میشه که یه بیماری لاعلاج داره و دکترا هم جوابش میکنن . حالا اون زمان زیادی برای زنده موندن نداره ، برای همین تصمیم میگیره که یه قرار با دونگ جون (Lee Seo Won) که شباهت زیادی با ستاره مورد علاقش داره ، بذاره …

چا جین ووک(Sung Hoon) ثروتمند و خوش گذران، بعد از دیدن لی یو می(Song Ji Eun) که همیشه تنها بوده، متحول میشه ولی روز بعدش میبینه که یو می غیبش زده تا اینکه سه سال بعد اونو دوباره میبینه که داره توی شرکتش کار میکنه. ابتدا وانمود میکنن همدیگه رو نمیشناسن ولی…

داستان این سریال در مورد پزشکان جوانیست که به مردم روستاهای اطراف جزیره های کوچک، بوسیله یک کشتی، خدمات پزشکی سیار ارائه میدهند…

داستان درمورد کیونگ هوی بیست و هشت ساله است که تو بیمارستان کار می‌کنه در دوران دبیرستان مورد آزار اذیت بوده و اقدام به خودکشی می‌کنه اما به خاطر هان نابی دانش آموز انتقالی جدید از مرگ نجات پیدا می‌کنه و نابی ازش میخواد زندگی کنه ولی یهو خودکشی می‌کنه ده سالی میشه که کیونگ هی نتونسته این اتفاق رو فراموش کنه و مدام به فکر چرایی این قضیه است تا اینکه روزی در جسم ده سال پیشش و یک هفته قبل از خودکشی نابی چشم باز می‌کنه و حالا که فرصتی دوباره پیدا کرده میخواد با پیدا کردن علت ماجرا عشق اولش رو نجات بده به نظرتون کیونگ هی ۲۸ ساله در خود هجده ساله اش می‌تونه کاری از پیش ببره؟

داستان این سریال در مورد کارآگاه پلیسی است که پیگیر عدالت و نظم است تا اینکه جسم او توسط روح یه شیاد در اختیار گرفته میشه و این اتفاق باعث همکاری جالب بینشان میشود و با هم برای مبارزه برای عدالت همکاری می کنند…

این سریال در مورد شخصی میباشد که چگونه با هویتی دروغین به او شانسی داده میشود تا زندگی ای طلایی را تجربه کند…

یک فانتزی ملودراماتیک که در آن دو زن از سلسله چوسون، متعلق به یک خانواده اصیل، در سفر در زمان تا سال 2023، اکنون با مردان در هم تنیده می شوند. (منبع: هان سینما)

لی جونگ جو (پارک یون بین) یه قاضی با شخصیتی تندخو و رفتارهای پرخاشگرانه در دادگاه های محاکمه است! او در تلاش برای اثبات بی گناهی برادرش که به قتل متهم شده بود، میباشد…

سو جونگ(گونگ سون یون) مغرور معتقده که مقام و ثروت میتونه آدمو به هرچیزی برسونه. او حتی بقیه رو با با پولشون میسنجه تا اینکه اتفاقی به زمان چوسان و گذشته میره…

گیو یول شاهد خیانت شوهرش با دوستش آراست که هدف انتقامش قرار میگیره و برای همین گیویول بیناییش رو ازدست میده و بر اثر شوک وارده دچار سندروم قفل میشه بعد از کمی بهبودی تصمیم میگیره از همه انتقام بگیره و یول با سه رین زنی مغرور و سرد که صاحب همه چیزه و بقیه رو به چشم تحقیر میبینه رابطه برقرارمیکنه باید دید داستان به کجا میکشه