تک موویز

فصل جدید سریال داستان عشق و رویاهای یومی را نشان میدهد؛ یومی به واسطه رابطه و جدایی اش با گو وونگ، اکنون بالغ تر شده و پس از پیدا کردن جرات بیشتر به کمک همکارش بابی، چالش جدیدی را می خواهد انجام دهد…

شین هو یون خدایی قدرتمند است و شغل او در جهان آسمانی نوشتن سرنوشت انسان های فانیست. اما وقتی مسئول نوشتن یک سرنوشت رمانتیک می شود تصمیم به دزدیدن ایده از نمایشنامه ای می گیرد که گو چه کیونگ در حال نوشتن آن است. داستانی که شین هو یون در حال جعل آن است راجع به زوج شدن گو چه کیونگ با تهیه کننده ای تلویزیونی با نام جونگ با روم است. شین هو یون در فرم فانی و انسانی اش سعی می کند که با شیوه های مختلف آن دو را به هم برساند اما خود به گو چه کیونگ علاقه مند می شود…

در ادامه ماجراهای فصل اول و روابط جانگ هیوک با دوست و نامزدش و عشقشه که حالا در بحبوحه جنگ در مسیر پر پیچی قرارگرفته به نظرتون در این بین این چهار نفر از جنگ جون سالم به در میبرن ماجرای عشقشون چی میشه

یه رویارویی خونین و انتقام بین دو مادر و دختر که قربانی یه شر بزرگ هستن

یک درام عاشقانه درباره یک زوج سی ساله که برای ازدواج آماده می شوند. در حالی که آنها انتظار یک چیز رویایی دارند، اما واقعیت تا حدودی متفاوت است. واقعیتی که از ملاقات بین خانواده ها گرفته تا مقدمات ازدواج و یافتن خانه و…

عشقی مرموز و عجیب و غریب درجریانه که هر زوجی هویت اصلیش رو پنهان می‌کنه باید دید قضیه چیه؟...

داستانی راجع به دست برداشتن از پسر خوب بودن و دنبال کردن شر و شرارت تا آخر اونم برای صلاح مادر و خواهری که برای خودشون فداکاری کردنست برداشتن از پسر خوب بودن و دنبال کردن شر و شرارت تا آخر اونم برای صلاح مادر و خواهری که برای خودشون فداکاری کردن...

با توجه به دلایل شخصی متفاوت گروهی از دوستان یون ته هو (جی سو) به خانه او میروند جایی که آنها عشق و دوستی را در میان خود تجربه میکنند…

داستان درمورد بین بان جی یون و یون دونگ ها هست که بان جی یون یک خانوم مجرد ۳۹ ساله خبرنگاره که تازه کار پیدا کرده و توی محل کار جادوگر صداش میکنن، این جدی بودنش بر میگرده به اینکه روز قبل از عروسی داماد قالش گذاشته، یون دونگ ها پسر ۲۵ سالیه ایه که توی موسسه خدمات رسانی کار میکنه با وجود چهره شادی که داره ولی قلبا غمگینه

شاه موریانگ یکی از پادشاهان باکجه بود که به یک روند تجدد و احیا در سلطنت خود رسیدگی می‌کرد درحالیکه در حال تبدیل امپراطوری خود به یک قدرت دریایی نیز بود، او یک دختر ناشناخته و مخفی داشت به نام «سو بیک-هیانگ» که بخاطر خواهر ناتنی‌اش «سئول هی» نتوانست به مقام شاهزادگی برسد. اما او در برابر پدرش عمیقاً درستکار و یک وطن‌پرست بود. بعدها وی رهبر «بیمون» شد، یک گروه مخفی جاسوسی که در جنگ به کشورش کمک می‌کرد، سو بیک-هیانگ توانست در تاریخ باکجه برای همیشه در یادها بماند…