برنامه رقابتی با حضور هشتاد و دو شرکت کننده دختر که برای حضور در گروه هشت نفره ای باهم رقابت میکنن ،هشت برنده نهایی در گروهی هشت نفره به مدت دوسال و نیم فعالیت خواهند کرد اسم گروه هم برگرفته از کد تماس بین المللی کره معجزه هشتاد و دو نامگذاری میشه
داستان درمورد چون سانگ هوک یه پری جذابه که خیلی راحت زنا عاشقش میشن اما پونصد سال پیش به خاطر اشتباهی بالاش سوختن و برای برگردوندن بالاش ،بیست و هفت بار تناسخ رو پشت سر گذاشته و حالا در بیست و هشتمین بار با اوه بک ریون که دامپزشک و زیباست روبرو میشه اما یه مشکلی این وسط هست بک ریون تا حالا عاشق مردای زیادی شده اما هربار طرفش تجربه نزدیک به مرگ رو تجربه میکنه و همه ازش فراری میشن به همین خاطر با کسی رابطه نداره اما به شدت مشتاق عشقه باید دید این پری جذاب در برخورد با این دختر بداقبال چیکار میکنه
درمورد هان هه نا دبیر یه دبیرستان با یه راز خانوادگیه وبه خاطر خطای یکی از اجدادش همگی نسل اندر نسل نفرینی رو به دوش میکشن اینکه اگه کسی که دوست دارن رو ببوسن نیمه شب تا شش ساعت تبدیل به یک میشن و این اتفاق تا وقتی این بوسه اینبار در جسم سگیشون تکرار بشه ادامه داره و به همین خاطر هه نا از همه کسایی که میخوان باهاش وارد رابطه دارن میخواد بوسه ای نداشته باشن و همین خواسته رابطه هاش رو کوتاه میکنه تااینکه شبی که هه نا مست بوده یکی از همکاراش رو که رابطه صمیمی هم ندارن میبوسه و نفرین آغاز میشه و هه نا برای خلاصی سعی میکنه به این آقا معلم از اتفاق خوشتیپ نزدیک بشه اما متاسفانه این گل پسر حسابی از سگا میترسه به نظرتون هه نای بیچاره باید چیکار کنه؟
داستان درمورد دو همکلاسی دانشگاهه که یکی برای رسیدن به رویاش که خواننده شدنه تو شبکه های اجتماعی با هویتی مخفی میخونه و اون یکی از اعضای یه گروه ایدوله که قراردادشون به زودی تموم میشه و دنبال یه آهنگسازه که تو شبکه های مجازی معروف شده به نظرتون این دو نفر چطور باهم برخورد میکنن
کیم بک دو در گذشته به عنوان اعجوبه کشتی سنتی کره شناخته می شد. اما اکنون به بازنشستگی از ورزش فکر می کند؛ تا اینکه با دوست دوران کودکی خود اوه یو کیونگ آشنا می شود
این درام درباره چهار زن است که سه نسل در یک خانواده را در بر می گیرد، که خلق و خوی خون گرمی دارند. سی سال پیش، زمانی که همسرش در یک تصادف درگذشت، کانگ سونوک دختران نوجوان خود را به تنهایی بزرگ کرد. او با کمک شاگرد جوان با استعدادی به نام پارک یونسیل به دلیل کلاس های آشپزی خود به شهرت رسید. دختر بزرگتر، هیون جونگ، در نهایت به یک مجری معروف اخبار تبدیل شد. او سخت کار کرده است و هرگز ازدواج نکرده است، اما با شروع داستان، تغییراتی در حال رخ دادن است زیرا رئیس او از زنان جوان تر حمایت می کند. دختر دوم سونوک، هیونسوک، بیشتر به موسیقی پاپ اهمیت می داد تا به تکالیف مدرسه، و بیزاری شدیدی را در معلمش برانگیخت. او به دلیل یک سری اتفاقات از مدرسه اخراج شد، ازدواج کرد و در جوانی صاحب یک دختر به نام جونگ ماری شد. او موفقیت فرزندش را در اولویت زندگی خود قرار داد و ماری به سختی درس خواند تا قبل از 30 سالگی دکترای خود را در ادبیات کره ای بگیرد. با شروع درام، هیونسوک ناامید است که برای کمک به خانواده اش پول بیشتری به دست آورد، اما همه چیز خوب پیش نمی رود. او با یک زن ثروتمند به نام جانگ موران دوست می شود که عمیقاً با خانواده درگیر می شود. موران ظریف و ثروتمند است، اما او یک راز را برای 30 سال حفظ کرده است - اما آیا می توان یا باید اسرار را برای همیشه نگه داشت؟ جانگ موران تنها زنی نیست که وارد زندگی خانواده در حال مبارزه می شود. Na Hyeonae، برنده جایزه معلم سال و یک مادر دلسوز، و کسی نیست جز کسی که زندگی هیونسوک را ویران کرد، ظاهر می شود. هیونسوک به خود قول می دهد که به زور از این زن عذرخواهی کند - ماموریتی که معلوم می شود چندان آسان نیست. در این میان، شوهر بیگانه هیونسوک تمام تلاش خود را می کند تا بی سر و صدا کمک کند، در حالی که سه مرد با نام خانوادگی یکسان، لی، نیز بخش مهمی از زندگی زنان می شوند.
دکتر چا می رائه (لی یو ری) یک دختر داره ، که یهو متوجه میشه سرطان گرفته و فقط یک سال وقت داره تا زنده باشه برای همین تصمیم میگیره بره و اولین عشقش یعنی کیم یول (Lee Dong Gun ) رو پیدا کنه و ازش خواستگاری کنه و تلاش بکنه تا یول رو بهترین پدر برای دخترش بکنه و …
جونگ جین (نام جی هیون) 28 ساله بعد از آنکه نامزدش او را رها می کند و از کار اخراج می شود، تصمیم می گیرد با مادرش رستوران باز کند. اما رستوران ورشکست می شود. مادرش به روستا می رود و جونگ جین را در رستوران تنها می گذارد. در آن زمان، جو هی را (سونگ جی هیو) در مقابل او ظاهر می شود. جو هی را یک جادوگر است و از جونگ جین میخواهد رستورانش را به او قرض بدهد…