یک ستاره کیپاپ به نام ساگه، پس از اخراج ناگهانی از گروهش، وارد دانشگاه هانجو میشود و در فضای تازه و پرهیاهوی دانشجویی، با دختری به نام کیم بوم آشنا شده و عاشق او میشود. آنها به همراه چندنفر دیگر یک گروه دانشجویی تشکیل میدهند تا دوباره موسیقی را از نو آغاز کنند.
چوی سو یونگ به عنوان کارگر در یک کارخانه کار می کند. او مدرسه را رها کرد تا بتواند از خواهر و برادر کوچکترش مراقبت کند. خواهر او بعد از خوردن یک کلوچه خانگی مرموز دچار مشکل می شود. کلوچه ای که رویاها را به واقعیت تبدیل می کند…
درمورد نام سون دختری با قدرت مافوق بشریه که تو بچگی گم میشه و حالا که بزرگ شده برای پیدا کردن خونواده اش به سئول اومده و بعد از کلی تلاش بالاخره مادرش رو پیدا میکنه بعد از مدتی اون و مادر و مادر بزرگش درگیر پرونده مواد مخدر میشن که کارآگاه کانگ هی شیک مسئول رسیدگی بهشه هر سه زن برای اینکه بی گناهیشون رو ثابت کنن با شروع به همکاری با کارآگاه میکنن و دراین بین علاقه ای بین نام سون و هی شیک هم به وجود میاد
یون سو آن در یه تصادف رانندگی چشمانش را از دست میدهد و در انتظار پیوند قرنیه چشم هست ولی بخاطر حس عذاب وجدان او این عمل را نمیپذیرد و میخواهد در تاریکی به سر ببرد تا اینکه پارک دونگ جو متوجه مشکل سو آن شده و به او کمک میکند. حالا بعد از 12 سال سو آن مامور امداد آتشنشانی شده در حالیکه دونگ جو پزشک شده…
کیم سو یانگ (Shin Ha kyun) بعد از اینکه به عنوان قاضی مقابل مقامات مافوقش تعظیم نکرد وارد سیاست شد. وقتی به مجلس رسید، متوجه شد که تو مخمصه افتاده و با نو مین یانگ (Lee Min jung)، یکی دیگه از اعضای تازه وارد که از حزب پیشروان آزادی خواه انتخاب شده بود برخورد کرد . این دو علیرغم سیاست های مخالف یکدیگر در کار عاشق هم میشوند ولی باید احساسات خود را از همکاراشون و مطبوعات مخفی کنند…
سونگ می کیونگ (Kim Ji soo) خانه دار است و همسرش یو جه هاک (Ji Jin hee) تاجر است و همه همسایه ها به زندگی آنها حسودی میکنند. روزی متوجه میشود که همسرش با نا یون جی ( Han Hye jin) رابطه دارد. برای همین آنها را زیر نظر میگرد…
پس از ملاقاتی تصادفی در یک استودیوی عکاسی محله، یو سو را و کانگ یو چان با کمک یک دوربین جادویی که می تواند زمان را متوقف کند، عاشقانه ای عالی ایجاد می کنند. در ابتدا دوربین مانند یک بازی به نظر می رسد، اما زمانی که آنها با سختی هایی روبرو می شوند که ممکن است عشق رو به رشد و جوانی آنها را کوتاه کند، معنای کاملاً جدیدی پیدا می کند.
هیون جونگ هیون (یو سونگ هو) یک نویسنده ی داستان های کارتونی است و در یک کتاب فروشی کار می کند. او همیشه کار خود را به عنوان نویسنده ی داستان های کارتونی انجام می دهد، اما او به دلیل شخصیتش او دچار مشكلاتي است. او همچنین دارای یک گربه به نام Boggil است. او برای اولین بار گربه خود را در خیابان در یک روز بارانی ملاقات کرد. از آن زمان، آنها با هم زندگی کرده اند و هیون جونگ هیون تنها ذهن خود را به بوگگیل باز می کند…
این درام تاریخی بیانگر زندگی واقعی در قرن 16ام از کسی است که به عنوان اولین سفالگر و هنرمند ظروف چینی در سلسه چوسان مشهور و شناخته شده است. “یو جونگ” با استعداد ذاتی و مهارتش، رویای تبدیل شدن به برترین سفالگر ظروف چینی را در سر دارد اما بعدا او درگیر…