داستان درمورد دختریه که هیچوقت رابطه طولانی مدت نداشته و امیدواره دوست پسر جدیدش این طلسم رو بشکنه اما این آرزو وقتی پسر اعلام میکنه که میخواد قبل از صدمین روز باهم بودنشون ازش جدا بشه به قهقرا میره
هان گیل ریو (Joo Won) از کودکی با دیدن فیلم های جیمز باند آرزوی تبدیل شدن به یک مامور مخفی را داشت که بعد از تبدیل شدن به یک عامل در NIS این رویا را به تحقق میبخشد…
سوجی یو روزها به صورت پاره وقت در کافه و شب ها یه عنوان نویسنده ی رمان های عاشقانه کار میکند. در همین حال او با کانگ لی هیون آیدلی آشنا میشود که حافظه ی خود را از دست داده....
دونگ بک (یو سونگ هو) کاراگاه جوانیست که از دوران دبیرستان ، قابلیت ماورایی عجیبی به دست آورد و آن فهمیدن خاطرات مردم با لمس آن ها بود ، پس با نشان دادن این ویژگی وارد اداره پلیس و به کاراگاه بخش جنایی تبدیل شد و…
چوی یی جه پس از آنکه تصمیم می گیرد به زندگی خود پایان دهد، با شخصیت “مرگ” روبرو می شود. او مجازات می شود تا 12 بار دیگر مرگ را از طریق بدن های مختلف تجربه کند. چوی یی جه برای اجتناب از رفتن به جهنم باید راهی برای زنده ماندن در یکی از این شخصیت ها پیدا کند…
از قرن نوزدهم در کره اتفاق میفته درست شب عروسی بانو پارک میفهمه شوهر از عارضه شدید قلبی رنج میبره و هنوز شب عروسی صبح نشده بیوه میشه اما قبل از اینکه حتی سوگواری کنه مردی میدردتش و توی چاه میندازدتش اما وقتی چشم باز میکنه جایی غریبه است و شوهرش سر و مرو گنده روبروش نشسته اما هیچی براش آشنا نیست بعد میفهمه با گذر و اززمان و مرگ به آینده سفر کرده و مردی که تصور میکرد شوهرشه نجاتش داده و دراصل وارث یه گروه بزرگه که بیماری قلبی داره و نمیخواد در انظار عمومی حضور پیدا کنه اما به خاطر آخرین آرزوی پدربزرگ بیمارش مجبوره خیلی زود ازدواج کنه و اینجاست که پای قرارداد وسط میاد
جونگ مونگ هی ( هان جی هی) کسی هست که آرزو داره یه طراح جواهرات بشه در حالی که یه مغازه کوچیک بدلیجات داره و عروس یه خانواده ایی که صاحب شرکت جواهراته. همسرش، پارک هیون سو ( یون جونگ هون) رئیس شرکته چون بزرگترین پسر این خانواده است همین گیر و دار ، سونگ ایون ( لی سو کیونگ) میشه حریف این خانومه و باهاش رقابت می کنه. سونگ ایون یه طراح موفق جواهراته که با پارک هیون جون (لی ته سونگ) ازدواج کرده که پسر دوم همین خانواده اس که شرکت جواهرات داره …
داستان درمورد کیونگ چه جانشین یه هتل پنج ستاره است که با مدیراجرایی هتل رابطه عاشقانه داره اما زندگیش بعد از آشنایی و دوستی با هی سو به کل عوض میشه و هی سو که به کیونگ چه حسادت میکنه هرچیزی که او داره رو از بین میبره و حالا نوبت کیونگ چه است که باهاش مقابله کنه