داستان در زمان اوایل سلطنت سئونجو، در چوسان و در حدود 50 سال است که از مرگ دائه جانگ گیوم مشهورترین پزشک زن آن زمان می گذرد و وقایع زندگی هئو جون که کتاب پزشکی را به نگارش در آورده است روایت می شود.
پیرشدن لزوما به معنی موفقیت درهمه چیز نیست این واقعا وصف حال جگال جه یونگ مجرده که دربرخورد با عشق ، حرفه ، دوستی و روابط خانوادگی خیلی سختی میکشه و حالا که به محل جدید اومده اوضاع پیچیده تر هم شده از پیدا کردن شغل جدید تا دوستای جدید و نامزد جدید و حتی عادت کردن به خونه جدید همه چیز براش سخته و حالا از بیماری جدیدی هم رنج میبره همه این اتفاقات آزاردهنده با یه وعده غذای گرم که برای خودش درست میکنه التیام پیدا میکنه بیاین باهمدیگه آرامشی که از خوردن یه غذای ساده خونگی به وجود میاد رو ببینیم
درمورد کیم جی یونگه که در کودکی مادرش رو به خاطر ضرب و شتم از دست میده و مجرم هم فقط سه سال و نیم محکومیت میگیره و خیلی زود آزاد میشه وقتی جی یونگ که حالا بزرگ شده میبینه قاتل مادرش هیچ تغییری نکرده تصمیم میگیره به خدمتش برسه از اون موقع به بعد تصمیم میگیره دو زندگی داشته باشه در روزهای کاری دانشجوی ممتاز دانشکده پلیسه و آخر هفته ها کشی که مجرمای با محکومیت سبک رو مجازات میکنه جی یونگ که حالا خودش رو پارتیزان معرفی میکنه از طرفدارش کمک میخواد و درهمین حال بازرس پلیسی هم هست که تحت تعقیب قرارش داده
یه درام درباره گوینده محبوب گونگ جانگ هان و هنرپیشه معروف جوآه را که جلو مردم تظــاهر میکنن با هم صمیمی هستن. در حالی که حسابی درگیر مسائل خودشونن. یه زوج تیپیک که قصد دارن زندگی باکلاسشون رو حفظــ کنن در حالیکه همش دروغیه و همسایه هایی که فکر میکنن اونا چه زندگی خوبی دارن…
چوی سو یونگ به عنوان کارگر در یک کارخانه کار می کند. او مدرسه را رها کرد تا بتواند از خواهر و برادر کوچکترش مراقبت کند. خواهر او بعد از خوردن یک کلوچه خانگی مرموز دچار مشکل می شود. کلوچه ای که رویاها را به واقعیت تبدیل می کند…
درمورد نام سون دختری با قدرت مافوق بشریه که تو بچگی گم میشه و حالا که بزرگ شده برای پیدا کردن خونواده اش به سئول اومده و بعد از کلی تلاش بالاخره مادرش رو پیدا میکنه بعد از مدتی اون و مادر و مادر بزرگش درگیر پرونده مواد مخدر میشن که کارآگاه کانگ هی شیک مسئول رسیدگی بهشه هر سه زن برای اینکه بی گناهیشون رو ثابت کنن با شروع به همکاری با کارآگاه میکنن و دراین بین علاقه ای بین نام سون و هی شیک هم به وجود میاد
یون سو آن در یه تصادف رانندگی چشمانش را از دست میدهد و در انتظار پیوند قرنیه چشم هست ولی بخاطر حس عذاب وجدان او این عمل را نمیپذیرد و میخواهد در تاریکی به سر ببرد تا اینکه پارک دونگ جو متوجه مشکل سو آن شده و به او کمک میکند. حالا بعد از 12 سال سو آن مامور امداد آتشنشانی شده در حالیکه دونگ جو پزشک شده…
کیم سو یانگ (Shin Ha kyun) بعد از اینکه به عنوان قاضی مقابل مقامات مافوقش تعظیم نکرد وارد سیاست شد. وقتی به مجلس رسید، متوجه شد که تو مخمصه افتاده و با نو مین یانگ (Lee Min jung)، یکی دیگه از اعضای تازه وارد که از حزب پیشروان آزادی خواه انتخاب شده بود برخورد کرد . این دو علیرغم سیاست های مخالف یکدیگر در کار عاشق هم میشوند ولی باید احساسات خود را از همکاراشون و مطبوعات مخفی کنند…