بانی، دانشجوی برتر رشته مجسمهسازی، پس از یک تجربهی تلخ عاشقانه، دچار ضعف اعتماد به نفس شده است. او که قبلاً تنها به شخصیت افراد اهمیت میداد، حالا متوجه شده که به مردان خوشچهره علاقه دارد. ورود دو مرد جذاب به زندگی او، هوانگ جه یول (دانشجوی محبوب طراحی بصری با شخصیت قوی و مهربان) و چا جی وون (نوهی یک خانوادهی ثروتمند، خوشچهره و ایدهآل)، زندگی و احساسات او را پیچیده میکند
لی جه ها، کارگردانی که با فیلم اولش در جهان درخشید، پس از پنج سال وقفه تصمیم میگیرد فیلم دومش را بسازد؛ یک فیلم با داستانی عاشقانه درباره فردی با عمر محدود. در حین تحقیق برای این فیلم، با لی دا اوم بازیگری جوان که از یک بیماری نادر و لاعلاج رنج میبرد، آشنا میشود. آشنایی آنها نهتنها فیلم را جلو میبرد، بلکه آغازگر یک رابطه عاشقانه میان دو فرد با زخمهای شخصی خودشان میشود.
شین جی هیون که تصادف کرده و به کما رفته فرشته مرگ بهش اجازه زندگی دوباره میده ولی به شرطی که بتواند در مدت 49 روز سه نفر را پیدا کند تا برایش خالصانه گریه کنند. برای اینکار او در قالب سونگ یی کیونگ باید این سه نفر را پیدا کند…
کونگ میری، زنی با هوش و دقت بالا، همراه سه زن دیگر در یک مجتمع آپارتمانی، با حل معماها و مقابله با افراد شرور، به برقراری عدالت در محل زندگیشان میپردازند.
داستانی عاشقانه بین مثلث عشقی نامتعارف که دختر داستان به دنبال پیدا کردن نامزد ناپدید شده اش تو یه مجلس عروسی به دانشگاه میره و همونطور که دنبال شخصیت اصلی مرد میگرده عشق واقعیش رو پیدا نیکنه
برنامه ای رقابتی با حضور ده خواننده و هنرمند بی عنوانه که روند رشدشون رو به تصویر میکشه و هر کدوم روی صحنه مستقل میدرخشن و و در مسیر تکاملشون برای تشکیل یه گروه موسیقی سه نفری ماموریت های رو انجام میدن
فروشگاه کافه پرنس درباره زندگی رویاهای ۴ جوان است که در یک کافی شاپ همدیگر را ملاقات میکنند . هان گیول جوانی باهوش است که از وابسته شدن به کسی در زندگی متنفر است . او که از درگیر شدن با کارهای خانواده متنفر است، به توصیه مادربزرگش یک کافی شاپ را مدیریت میکند. او که نمیتواند از اوامر مادربزرگش سرپیچی کند مسئولیت راه اندازی کافی شاپ را میپذیرد و خودش را با کارهای کافی شاپ مشغول میکند ، یک روز اون چان که یک شخصیت غیر قابل پیش بینی دارد را میبیند
“بو یونگ جو” یک جراح مشهور که همه اونو به اسم “دست خدا” میشناختند یهو و بدون اینکه کسی بدونه تصمیم میگیره در یک شهر کوچک و به دور از بقیه زندگی کنه او که از این نوع زندگیش راضیه ، چند تا دکتر جوون تر رو ملاقات میکنه و راهنمای اونا توی زندگی میشه…
یک ستاره کیپاپ به نام ساگه، پس از اخراج ناگهانی از گروهش، وارد دانشگاه هانجو میشود و در فضای تازه و پرهیاهوی دانشجویی، با دختری به نام کیم بوم آشنا شده و عاشق او میشود. آنها به همراه چندنفر دیگر یک گروه دانشجویی تشکیل میدهند تا دوباره موسیقی را از نو آغاز کنند.