کانگ جه این، زنی موفق از خانوادهای ثروتمند، با مدیر جاهطلبی ازدواج کرده اما آرزوی زندگی سادهتری را دارد. یک اتفاق ناگهانی زندگیاش را تغییر میدهد. در همین حین، کیم دو یون، جراح دلسوزی که عزیزی را از دست میدهد، تصمیم به انتقام میگیرد.
داستان حول زندگی شخصی بیست و چندساله می چرخد که ناگهان پس از فوت غیرمنتظره پدرش، به همراه برداران کوچکش به درون دنیای بی رحم پرت می شود. در زمانی بسیار کوتاه، دو روی کاملا متفاوت زندگی را تجربه می کند. رو به رو شدن با فقر، چیزی که برای او بسیار ترسناک تر و ناشناخته تر از غم و اندوه است، و از طرفی تحمل فشارهای روانی که حتی سخت تر از بی پولی است…
این درام در مورد زوجیست که بخاطر اتفاقی غیرمنتظره مجبور به جدایی از یکدیگر میشوند اما حالا بعد از گذشت چند سال سرنوشت اونها رو دوباره سر راه هم قرار میده. “هان جونگ وو” یه کارآگاه شده و “لی سو یون” طراح مد شده…
زندگی هان سون جو (Song Yoon Ah) عالی است. او با شین میونگ سوپ (Lee Sung Jae) ازدواج کرده است و دارای یک فرزند هستند. او به عنوان یک همسر و مادر از خانواده خود حمایت میکند. اما وقتی یون می را (Jeon So Min) دل شوهرش را میبرد همه چیز تغییر می کند…
صورت و سرنوشت دوخواهر در یک تصادف ماشین با هم تعویض میشه
روبی و رونا خواهران دوقلویی هستند که شخصیت هایشان متضاد یکدیگر هستند. روبی دختر خوب و دوست داشتنی است که نامزدش گیونگ مین است در حالی که رونا خودخواه و یک جوینده طلاست. آنها بعد از اینکه صورتشان بر اثر تصادف اتومبیل عوض شد، به زندگی یکدیگر می آیند. گیونگ مین که هیچ سرنخی از این موضوع ندارد، با سرنوشت غم انگیزی روبرو می شود و همزمان از هر دو عشق می گیرد و این سو که توسط دوست دختر سابقش رونا رها شده است، قصد دارد از او انتقام بگیرد.
کیم سام سون کیک پز با استعدادی ست که در پختن کیک و شیرینی استعداد دارد. غروب روز کریسمس سام سون با دوستش کات می کند چون به او خیانت کرده بود. درهمان شب سام سون اتفاقی وارد سرویس مردانه می شود و هیون جین هون را می بیند. تصادفا جین هون به یک کیک پز برای رستورانش نیاز دارد و…
ما گوانگ سوک، زنی 45 ساله، با مدیرعامل کارخانه “ایگل” آشنا میشود و با او ازدواج میکند. اما تنها 10 روز پس از ازدواجشان، شوهرش در یک حادثه فوت میکند. او مدیریت کارخانه را به عهده میگیرد و از برادران کوچکتر شوهرش حمایت میکند. گوانگ سوک با شخصیت شاد و مقاومش از پس چالشها برمیآید. از سوی دیگر، هان دونگ سوک، رئیس ثروتمند هتل “الایکس” پس از سالها زندگی در تنهایی، با گوانگ سوک آشنا میشود و داستان آنها شکل میگیرد…
لی شین” دانشجوی دانشکده موسیقی میباشد و همچینین در گروه احمقها هم خواننده و گیتاریست گروهه و دربین همه وی به عنوان فردی خوش تیپ و قوی شناخته میشود اما واقعیت چیز دیگریست وی به جز موسیقی به چیز دیگه ای اهمیت نمیدهد و در جامعه نرمال حالتی سرد و خشک دارد و به جز موسیقی به چیز دیگری علاقه ای ندارد و هیچ رویایی را در زندگی دنبال نمیکند و هیچ برنامه ای برای آینده خود ندارد و …