تک موویز

این سریال داستان عاشقانه بین شین یون بوک از روستای سونگ سان که فردی سنتی و معتقد به مکتب کنفوسیوس است و معلم هنر او کیم هونگ دو را روایت میکند

بهترین بازیکنان در هر زمینه، مانند کلاهبرداران، هکرها، مبارزان و رانندگان با هم متحد می شوند تا پول های کثیفی را که به طور غیرقانونی توسط ثروتمندان جمع آوری شده، پیدا کرده و سرقت کنند…

سو جی هان کسی که قبلا یک گانگستر بوده حالا مدیر عامل یک شرکت شده. او با استخدام و دادن فرصت دوباره به افراد سابقه دار سعی می کند باندهای جنایی را منحل کند. از طرفی گو اون ها یک کانال یوتیوب مخصوص کودکان دارد. او قصد دارد تا با الهام از پسری که در بچگی تنها همبازی او بود به دیگران عشق و شادی بدهد. یک روز به طور تصادفی او باعث آسیب به سو جی هوان می شود و …

در ادامه فصل قبل هر هفت عضو گروه بی تی اس باهم و به دور از زندگی روزمره تو جنگل تفریح میکنن اما اینبار همه به پیونگ چانگ گون ، گانگ وون دو در کره جنوبی سر زدن

برنامه ای سرگرمی با محوریت زندگی در جنگل و انس با طبیعت و دوری از زندگی روزمره و کسالت بار همیشگی و بدست آوردن ارامشه هر کدوم از اعضا سرگرمی و کار مخصوص به خودش رو داره اما همه هفت نفر یه جا و کنار هم وقت میگذرونن

لی می جین یک زن مجرد و جوان، سال هاست که برای یافتن شغل مناسب تلاش می‌کند. یک روز وقتی صبح از خواب بیدار می شود، خودش را در بدن فردی 50 ساله می بیند. بعد از آن، وقتی خورشید طلوع می کند، او تبدیل به فردی در 50 سالگی می شود و در هنگام شب به حالت اصلی خود باز می گردد. او از این فرصن برای یافتن شغل استفاده می کند…

شین چا ایل به عنوان رهبر تیم حسابرسی در یک شرکت ساخت و ساز، جایی که فساد در آن بیداد می کند، کار خود را آغاز می کند. او که به بقیه باور ندارد کار خود را قاطعانه و با خونسردی انجام می دهد. تیم او شامل گو هان سو، کارمند تازه کار و خونگرم در کنار یون سو جین، کسی که به دنبال موفقیت بوده و فردی مستقل است، می باشد…

لی هونگ جو به عنوان مدیر تولید در بخش انیمیشن کار می کند. به دلیل تجربه ناخوشایندی که در گذشته از عشق تجربه کرد، او می ترسد دوباره عاشق شود. یک روز، او به طور تصادفی عشق اولش کانگ هو یونگ را برای اولین بار پس از 10 سال ملاقات می کند…

چوی مین آه بعد از ورود به یک دستگاه عجیب، تبدیل به ناگت مرغ می شود! پدر او چوی سون مان به همراه گو بک تلاش می کنند تا او را به شکل انسانی برگردانند…

دو دکتر متخصص و نابغه که آینده کاری روشنی داشتند، به یکباره از کارشان بیرون آمدند و اکنون در یک خانه روی پشت بام زندگی میکنند…