پارک سونگ آ، یک دانشآموز دبیرستانی است که شبها بهصورت مخفیانه به عنوان شمن با نام پری چئونجی کار میکند. وقتی به گیون وو، پسری که در نگاه اول عاشقش میشود، نزد او میآید، متوجه میشود که او سرنوشتی مرگبار دارد. سونگ آ تصمیم میگیرد هر طور شده سرنوشت او را تغییر دهد…
این داستان زندگی روزمره دو خواهر میانسال و خانوادهشان را در دنیایی پر از افراد شرور روایت میکند. اوه نا را، مهماندار سابق، اکنون زن خانهدار است و روحیهای رقابتی دارد. اوه یو جین، خواهر کوچکتر او، مربی آشپزی است. هر دو خواهر متأهل بوده و فرزند دارند.
آرامش خیلی زود به آخر رسید واحد شینهوا به خاطر ااوم ن دو سرباز جدید و بازگشت او متشنجه وزندگی خصوصی سرباز پارک مین سوک که در شرف ارتقا هم هست پیچیده تر شده
جونگ هی وان” تمایلی به زندگی ندارد و بهصورت منزوی زندگی میکند. یک روز، دوست دوران کودکی و اولین عشقش، “کیم رام وو” در برابر او ظاهر میشود. او شش سال پیش فوت کرده و اکنون به یک فرشته مرگ تبدیل شده است. زمانی که کیم رام وو زنده بود، آنها بهترین دوستان هم بودند و به یکدیگر احساس داشتند، اما به دلایل شخصی هرگز احساسات خود را بیان نکردند. سپس حادثهای رخ داد که منجر به مرگ کیم رام وو شد. حالا، کیم رام وو به جونگ هی وان میگوید که تنها یک هفته تا زمان مرگش باقی مانده است. او همچنین توضیح میدهد که اگر میخواهد مرگی آرام داشته باشد، باید سه بار نام او را صدا بزند. اما جونگ هی وان که زندگی تنهایی را تجربه کرده، نمیخواهد دوباره از او جدا شود و نامش را صدا نمیزند…
داستانی درباره یک متخصص ادغام و تملک شرکتها که به عنوان مذاکرهکنندهای افسانهای شناخته میشود و تیم او، از جمله وکیل او سون یونگ و چوی جین سون. این متخصص در معاملات شرکتهای بزرگ تخصص دارد.
ادوارد لی و سه دوستش برای پیدا کردن طعم مخصوص دستپخت مادربزرگشون راهی سفری به اطراف کشور میشن مواد اولیه زمستونی رو میخرن و دستپخت مادربزرگای روستایی رو میگیرن و امتحان میکنن باید دید مادربزرگ ها دست پخت ادوارد و دوستاش رو میپسندن یانه
در بزرگترین مهمانخانه چوسان، چهار کارآموز با انگیزهها و اهداف متفاوت کار میکنند: شاهزادهای که هویت خود را مخفی کرده، زنی که خود را مرد جا زده، وارثی که به اجبار کار میکند و مردی که به دنبال بازسازی اعتبار خانوادهاش است. آنها در مسیر کار، دوستی و تجربیات مشترکی را شکل میدهند…
وو سول گی از یتیمخانه به سئول میآید و در دبیرستان چه هوا، مدرسهای برای دانشآموزان نخبه، ثبتنام میکند. او با دیگر دانشآموزان ارتباط خوبی ندارد تا اینکه یو جه ای، دانشآموز قدرتمند و جذاب، به او نزدیک میشود و به دوستان هم تبدیل میشوند. اما این رابطه به زودی به یک رابطه خطرناک تبدیل میشود که میان دوستی و وسواس در نوسان است.
لی جونگ اون مادری شاغل است که دختری ۷ ساله به نام هونگ سو یون دارد. او مانند سایر مادران در محله رقابتی دایچی دونگ، واقع در منطقه گانگنام، اشتیاق زیادی برای تحصیل دخترش دارد. برای فرستادن دخترش به یک مؤسسه خصوصی مشهور، از مادرش یون جی آ کمک می گیرد
لی جه یون، سربازی است که بهتازگی وارد خدمت شده و احساس نگرانی از آینده دارد. نامزد او، کانگ یونگ جو، یک کارمند تازهکار است که در دوران دانشگاه به “الهه مهندسی” معروف بود. با شیوع ویروسی که انسانها را به زامبی تبدیل میکند، آنها تلاش میکنند در خیابانهای خطرناک سئول که پر از زامبیهاست، به هم برسند.